سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Senorita

84/6/24 || 2:6 صبح

پریتی زینتا

سوشمیتا سن

  جیگمله خودم

شما هم بگین تا از فرد موردعلاقتون عکس بندازم


? نویسنده: یاسمن

84/6/18 || 2:47 صبح

تینا  ( رانی موکرجی ) و راهول ( شاهرخ خان ) زندگی خود را با عشق شروع میکنند . بعد از مدتی تینا برخلاف توصیه های پزشک و بخاطر علاقه راهول به بچه ، بچه دار میشود اما به قیمت جان خودش . او از راهول میخواهد تا اسم آنجلی را برای فرزندش انتخاب کند و نامه هایی که برای هر سال تولد دخترش نوشته به او بدهد . 8 سال میگذرد و آنجلی دختری 8 ساله میشود که بین او و پدر علاقه وافری موج میزند . روز تولد آنجلی است و چیزی که بیشتر از همه خوشحالش میسازد نامه مادر است ، این بار تینا داستانی را برای دختر خود تعریف میکند و از او خواسته ای دارد 

 آنجلی ( کاجول ) و راهول  در مسابقات بسکتبال با یکدیگر رقابت می کنند ، اما راهول با تقلب برنده میشود و آنجلی عصبانی از این موضوع با او قهر میکند ؛ آنجلی و راهول دوستان صمیمی بودند و موضوع ناراحتی آنها در تمام دانشگاه منتشر میشود و همه سعی در آشتی دادن آن دو دارند و بالاخره موفق میشوند . آنجلی دختر شاداب و سرزنده ایست که رفتار و روحیاتش به هیچ وقت به دخترها شباهت ندارد و بیشتر مانند پسرها رفتار می کند و لباس می پوشد . راهول نیز پسر شرور و بسیار خوشگذرانی است که علاقه خاصی به دختر ها دارد و همیشه به خاطر رفتارها و کارهایش دختران زیادی اطراف او هستند . راهول با همه آنها رفتار خوبی دارد اما به هیچ کدام علاقه واقعی ندارد . او همیشه منتظر دختر رویاهایش است که از راه برسد و توجه خود را تنها به او معطوف کند و اطمینان دارد بعد ار دیدن او به همه چیز بی توجه خواهد شد . مدتی میگذرد و قرار است بزودی تینا دختر مدیر دانشگاه ( آنوپام کر ) از لندن به هند باز گردد .  او مدتی در دانشگاه آکسفورد درس خوانده و حالا برای ادامه تحصیلاتش به آنجا میآید ، آنجلی که رابطه بسیار خوبی با مدیر دانشگاه دارد از این موضوع خبر دارد اما راهول در این مورد اطلاعی ندارد و به همین خاطر بعد از برخورد تصادفی با تینا سعی میکند مانند همیشه توجه او را نیز جلب کند اما تینا به او بی اعتناست . آنجلی سعی میکند تینا را به راهول معرفی کند . تینا با دختران دیگر دانشگاه متفاوت است و همی توجه راهول را به او جلب میکند و بالاخره راهول بعد از مدتی موفق میشود با او دوست شود و آنجلی از این موضوع رنج می برد او تصمیم میگیرد راهول را در جریان عشقش قرار دهد اما در کمال ناباوری مطلع میشود او دل به تینا بسته است . آنجلی دانشگاه را ترک میکند و به شهر خود باز میگردد ... " حال تینا از دخترش میخواهد تنهایی پدر را پایان بخشد

اکنون آنجلی با فردی به نام امان ( سلمان خان ) قرار ازدواج گذاشته است . اما آنجلی به قول مادرش پابند است و تصمیم خود را گرفته . او اولین بار آنجلی ( کاجول ) را در کمپ ملاقات میکند و با شیطنت کودکانه ترتیب ملاقاتش را با پدر میدهد . بعد از دیدار آن دو هر دو متوجه علاقه زیادشان به هم میشوند . اما امان از راه میرسد ، امان پسری دوست داشتنی است که علاقه زیادی به آنجلی دارد اما میداند که این یک احساس یک طرفه است . آنجلی به همراه امان از کمپ میروند تا خود را برای جشن ازدواج آماده کنند . روز جشن راهول هم حضور دارد او که به دنبال آنجلی ( دخترش ) بود ناگهان با آنجلی ( کاجول ) مواجه میشود با اتفاقاتی آنجلی نیز به علاقه او پی می برد وحاضر شدن در جشن را برایش بسیار مشکل می سازد . امان شاهد حالات درونی آنجلی میشود وبر خلاف انتظار همه از عشق خود برای خوشبختی او میگذرد و دست آنجلی را در دست راهول میگذارد


? نویسنده: یاسمن

84/6/16 || 3:9 صبح

همیشه به خودم میگم آدمها رو تو لحظه ها باید شناخت و واقعاً دارم کم کم به این جمله خودم ایمان می یارم آدمها توی لحظه های خاصی ماهیت اصلی خودشون رو نشون میدن . نظر شما چیه؟ ای بابا یه لحظه خاص پیدا نمیشه یکی منو کشف کنه !؟!!! حالا این رو داشته باشین تا بعد :   دستم بوی گل میداد مرا به جرم چیدن گل دستگیر کردند اما هیچکس نگفت شاید من گلی کاشته باشم یک گل زیبا  
 تنها حرفی که تو صدام حبس شده بهم میگه : هر کس بد ما به خلق گوید ,  ما دل به غمش نمی سپاریم ;  ما خوبیِ او به خلق گوییم  ;  تا هر دو دروغ گفته باشیم . دیگه از این محکمتر چی میخوای ؟ ما که از همه گذشتیم از تو هم میگذریم

خوب دیگه شاهرخ خان هم داره میره ما هم بهتره بریم


? نویسنده: یاسمن

84/6/10 || 2:23 صبح

امروز چقدر دلم مثل آسمون صافه توش ابر نیست وای چقدر جالب  ابرهای دلم باهام قهر کردن , مثل آسمون که ابرها باهاش قهرند . امروز تو وجود خودم یه چیزی جالب حس کردم , حس کردم از این به بد می تونم چشام و ببندم و خودم و رو بال پروانه ای حس کنم که نفسش با نفس من یکیه.


? نویسنده: یاسمن


منوى اصلى

خانه3
شناسنامه 3
پست الکترونیک 3
پارسی بلاگ 3

Main Hoon Na

موضوعات وبلاگ

لوگوی خودم

Senorita

کل بازدیدها: 7889

بازدید امروز: 0

لوگوی دوستان

لینک دوستان

خبرنامه ی وبلاگ

 

آوای آشنا

جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

_______________